جدول جو
جدول جو

معنی نفس آخر - جستجوی لغت در جدول جو

نفس آخر(نَ فَ سِ خِ)
آخر نفس. دم واپسین. نفس بازپس. نفس بازپسین. نفس واپسین.
- تا نفس آخر،تا دم مرگ. تا واپسین نفس:
داد بگسترد و ستم درنبشت
تا نفس آخر از آن برنگشت.
نظامی
لغت نامه دهخدا
نفس آخر
دم واپسین، آخر نفس
تصویری از نفس آخر
تصویر نفس آخر
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(دی نَ / نِ رَ / رُو)
رقیب. مراقب. گماشته بر کسی که جزئیات حال او را بنگرد
لغت نامه دهخدا
(نَ فَ)
از عالم گلزار. (آنندراج) :
شد صرف نفس بسی درین کار
تا همنفسم شد این نفس زار.
والۀ هروی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(فِ)
که نفس را قطع کند. که از دشواری یا سنگینی و گرانی رونده یا برنده را به ستوه آرد: راه نفس بر. بار نفس بر
لغت نامه دهخدا
تصویری از نفس شمر
تصویر نفس شمر
رقیب، مراقب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نفس بر
تصویر نفس بر
آنچه از دشواری یا سنگینی باز برنده را بستوه آرد، بار نفس بر
فرهنگ لغت هوشیار
گرفته، خسته کننده، سخت، شاق، مشکل
فرهنگ واژه مترادف متضاد
درنهایت، سرانجام، بار آخر
فرهنگ گویش مازندرانی